خانم جوان و زیبایی لنگان لنگان با سختی بسیار و با عصا درحالیکه خانم متین و جاافتادهای در راه رفتن کمکش میکرد وارد شعبه شدند.
خانم مسنتر پرونده را روی میز من گذاشت. درخواست جلب زوج متواری را داشتند اما هدفشان رسیدن به پول نبود. گویا میخواستند تا از این طریق از بلاتکلیفی رها شوند و با زوج مصالحه کنند تا طلاق خانم را بگیرند. چند سوال پرسیدم اما هربار، خانم همراه پاسخ میداد. پرسیدم: خانم سمت شما در پرونده چیست؟ پاسخ داد مادرش هستم، دخترم نمیتواند صحبت کند و همچنان که پاسخ میداد اشک بیامان از چشمانش فرو میافتاد. با اینحال سعی میکرد دخترش اشک هایش را نبیند و حرفهایش را نشنود. جلو آمد و خیلی آرام خلاصهای از زندگی دخترش و آنچه بر آنها گذشته را تعریف کرد؛ نه از باب درد دل، بلکه برای اینکه دفعات بعد دخترش را دادگاه نیاورد و درخواستهای دخترش را خودش پیگیری کند. نه اینکه دخترش نای راه رفتن نداشت، قادر به صحبت کردن هم نبود، بلکه به این خاطر که آمدن او به دادگستری تنها باعث تداعی خاطراتش میشد و مادر نگران حال روحی و جسمی دختر دلبندش بود. همه اینها را خیلی یواش و پشت به دخترش میگفت و اشک میریخت اما دخترک که در تمام مدت متوجه صحبت های مادر شده بود، میخندید. خندهای که برای دلخوشی مادرش بود تا مادر خیال کند قضیه برای او حل شده است و بیش از این غصه او را نخورد. صحبت مادرش که تمام شد با صداهای نامفهوم و اشاره، کاغذ و قلم خواست و برایم اینها را نوشت که تصویرش را گذاشتم.
قطعاً هر پرونده دو طرف دارد و حرفهای طرف مقابل را هم باید شنید و من در تمام سالهای قضاوتم آموختهام حرف شخص را بشنوم اما باور نکنم تا زمانیکه حرف طرف مقابل را نشنیدهام؛ اما در مواردی حال و روز آدمها بهجای طرف مقابل حرف میزند! راه دفاع را بر او میبندد و جایی برای توجیه نمیگذارد. دخترک ازدواج کرده بود که خوشبخت شود، آرامش یابد، لباس تقوی به تن کند، نصف دینش را کامل کند و با رویاهای خود به خانه بخت رفتهبود؛ اما نه تنها خوشبخت نشد، سلامتی و آینده همه عمر خود را از دست داد. بیشک دردی که انسانهای دردمند و ذیحق میکشند با هیچ ترازویی در این دنیا قابل محاسبه و جبران نیست و فقط از عهده دادگاه عدل الهی برمیآید! ای کاش همه کسانی که زندگیشان به بن بست رسید به این حد از کمال و بلوغ میرسیدند که وقتی فهمیدند به درد هم نمیخورند زیبا، با عدالت و انصاف از هم جدا میشدند همانطور که خداوند متعال بارها در قرآن فرمودند: «سراحا جمیلا» 🌹
منبع: https://www.instagram.com/reel/DRP2MLTkYRV/?igsh=MTcxZjFpd3I4Z3k1Yw==
اولین نفری باشید که نظر میدهد
اگر شما هم تجربه حقوقی یا داستان مفیدی دارید، خوشحال میشویم با ما به اشتراک بگذارید.
ارسال داستان یا تجربه جدید